سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردمان را روزگارى رسد بس دشوار ، توانگر در آنروز آنچه را در دست دارد سخت نگاهدارد و او را چنین نفرموده‏اند . خداى سبحان فرماید « بخشش میان خود را فراموش مکنید . » بدان در آن روزگار بلند مقدار شوند و نیکوان خوار ، و خرید و فروخت کنند با درماندگان به ناچار و رسول خدا فرموده است با درماندگان معاملت مکنید از روى اضطرار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :8
کل بازدید :13289
تعداد کل یاداشته ها : 14
103/1/31
10:57 ص

در باره 9 دی

کسانی که مثل بنده فکر می کنند، هرگز به حوادثی که قبل از 9 دی اتفاق افتاد راضی نیستند. به خصوص در مورد شخص خودم می توانم بگویم که از همان روز بعد از انتخابات، می دانستم که تقلبی صورت نگرفته و این یک بهانه است در دست کسانی که اهدافی دارند.  و به خصوص این را می دانم که بسیاری از مردم ایران، از هر گروهی باشند، به اعمال اهانت آمیز برخی عناصر نادان یا معاند راضی نبوده و نیستند. بنده نیز به شدت با اعمال آن ها مخالفم. اما مخالفت من از این باب نیست که چرا عکس آقا را پاره کردند. بلکه از این باب است که هر نوع بی حرمتی را ناروا می دانم.

امام خمینی هرگز به شاه و کارتر بی حرمتی نکرد. قاطع و کوبنده بود. اما بی ادب نبود. خداوند در قرآن می گوید به بت های کفار فحش ندهید. چرا که ایشان از سر ناآگاهی به خدای شما فحش خواهند داد. و نیز پیامبر بزگوار اسلام ما را نهی کرده که حتی به صورت یک بز یا یک خر سیلی بزنیم چرا که همان حیوان هم به قدر خود احترام دارد.

حال که چنین است هر نوع بی حرمتی نسبت به هر که باشد، نارواست.

بنده مدت هاست به این نتیجه رسیده ام که تنها راه ایجاد  تغییرات پایدار، روش آگاهی رسانی و روش اقناعی است. شخص باید خودش به نتیجه برسد که کاری را بکند یا نکند. ما هرگز نمی توانیم به زور کسی را به چیزی وادار کنیم. من اگر مشاور رضا شاه بودم به او می گفتم به زور نمی توانی حجاب را حذف کنی. فرهنگ سازی کن. امروز هم به این مدعیان پاسبانی از حریم عفاف می گویم که با زور نمی توانید مردم را با حجاب کنید. فرهنگسازی کنید.

من با هر نوع عمل ناهنجار و حرمت شکنانه مخالفم. چه از طرف موافقان نظانم و چه از طرف مخالفان نظام. صحبت اصلی ما این است که چشمان خود را باز کنیم و دست از قیافه حق به جانب برداریم و مرد و مردانه از خود بپرسیم ما با این مردم چه کرده ایم که بخشی از ایشان اینچنین از این نظام زده شده اند؟

برادر من! که شما و همفکرانتان فورا هر مخالفی را به ضد ولایت فقیه بودن و باشگاه امپریالیسم متهم می کنید، این را بپذیرید که برخی جبهه رفته ها، برخی شهید داده ها، برخی جانبازان و برخی روحانیون به رفتارهای خشک و تنگ نظرانه و در برخی موارد شیطانی بعضی مسئولین اعتراض داشتند که منجر به حوادث  سال 88 شد.

چرا چشم خود را باز نمی کنیم؟ آخر کدام آدم عاقلی است که به دامان کسی مثل رجوی پناهنده شود؟ وقتی که در سال 88 به نفع رجوی شعار می نوشتند، بنده به شدت ناراحت می شدم. می گفتم ببین رژیم با مردم چه کرده است که طالب کسی مثل رجوی شده اند.

دوست عزیز من! دست از لجاجت بردار. ایرادات و اشتباهات را بپذیر. تا کی می خواهی عنان فکرت را دست دیگران بدهی تا به تو بگویند چه چیزی اسلامی هست چه چیزی نیست؟ چرا به سراغ سرچشمه ها نمی روی؟ آقای عزیز! فقط کافی است چند خطبه از خطبه های نهج البلاغه را بخوانی تا متوجه انحراف برخی از مسئولین بشوی. تا کی توجیه کردن؟ تا کی سر زیر برف فرو بردن؟ حتما باید اینجا هم مثل سوریه بشود که برخی از شما بفهمید چقدر در اشتباه هستید؟

آخر تا کی و کجا می خواهید این قدر ساده به مسائل نگاه کنید و تنها با ملاک قرار دادن چند پارامتر ظاهری در باره آدم  ها قضاوت کنید؟ واقعا هر کس که مثل شما و دار و دسته شما فکر نکرد وطن فروش است؟ ضد دین است؟ آخر این دین این قدر کوچک و حقیر است که این قدر آدم های کمی در آن جا شوند و مابقی مردم ایران همه بی دین باشند؟

برادر من! بنده از وقتی که 15 سال بیشتر نداشتم با کتب امام خمینی و شهید مطهری مانوس بودم. اوائل ازدواج که هنوز بچه نداشتیم، کتاب اربعین حدیث امام خمینی را با همسرم می خواندیم. در رشته الهیات درس خوانده ام و تا کنون یک کتاب و چند مقاله منتشر کرده ام. خودم از خودم خبر دارم که طرفدار امپریالیست نیستم. وقتی کسانی مثل شما، مخالفین خود را به بی دینی و وطن فروشی متهم می کنید، در واقع کم تحملی و کم ظرفیتی خود را نشان داده اید.

لا اقل این احتمال را بدهید که در بین همه کسانی که در گروه شما نیستند، کسانی هم باشند که دغدغه خدا و دین خدا را دارند. شما و همفکران شما، تنها متولیان دین خدا در زمین نیستید. تنها شکلی که می توان قرآن و روایات را فهمید آن شکلی نیست که شما می فهمید. در زمان انقلاب، برخی از مجتهدین تئوری ولایت فقیه امام خمینی را قبول نداشتند. اما امام خمینی با وجود مخالفت ایشان، برایشان احترام قائل بود. چرا که خودش اهل درک و فضل بود و می دانست که آن ها هم با بنیان ها و مقدمات فکری خودشان به مسئله نگاه می کنند و اگر به نتیجه ای که او رسیده است نرسیده اند، از کفر یا بی دینی ایشان نیست.

شما که مدعی ولایت هستید، چرا در سعه صدر و تحمل مخالفین به امام خمینی و شهید مطهری اقتدا نمی کنید؟ آیا اگر برای مخالف خود حق نفس کشیدن قائل باشید مرتکب کبیره شده اید؟

یکی از مطالب مهمی که امام خمینی در کتاب چهل حدیث بیان کرده است همین است. این که انسان در مواجهه با چیزهای جدید، احتمال صحت و احتمال عدم صحت بدهد و قبل از بررسی نه چیزی را رد کند و نه چیزی را بپذیرد. اما افسوس که شما و هم فکرانتان کم تحمل تر و کم ظرفیت تر از آن هستید که بتوانید خود را قانع کنید که چند کتاب از مخالفین خود را بخوانید. کتب مخالفین که سهل است. اگر حاضر می شدید کتب امام خمینی و شهید مطهری را بخوانید، از زمین تا آسمان متفاوت می شدید.

کم صبر و کم حوصله هستید. اگر از شما بخواهند ده روز بی وقفه کار هیئتی بکنید، حاضرید. اگر بگویند سه ساعت در مجلس عزاداری سینه و زنجیر بزنید حاضرید. حتی اگر به شما بگویند روی میدان مین بروید حاضرید. حاضرید ده تا روزنامه را در هر روز زیر و رو کنید و تحلیل سیاسی بخوانید و بشنوید و خلاصه برای هر کاری که فکر و اندیشه نخواهد حاضرید. اما حاضر نیستید مطالعه کنید. مطالعات عمیق و روشنگر که بصیرت واقعی و نه فقط سیاسی به شخص بدهد. گویا کسانی مثل حافظ و مولوی و محی الدین عربی و ملاصدرا و علامه طباطبائی و مطهری، متعلق به کشور دیگری بوده اند و هیچ کتابی به فارسی ندارند. با آن همه ارادت ظاهری به امام خمینی، حاضر نیستید یکی از کتاب های ایشان را بخوانید.

امام خمینی نگفت کتاب خدا برای ما بس است. بلکه گفت برای فهم بهتر و دقیقتر آیات خدا باید از مفاخر علمی بلاد اسلام بهره گرفت. در نامه به گورباچف گفت دانشمندان خود را بفرستید که آثار محی الدین عربی و ملاصدرا را بخوانند. در حالی که شما همانند خوارج که در جنگ صفین گفتند حسبنا کتاب الله، می گوئید: مردم که دین خود را از فلاسفه و عرفا نمی گیرند. مردم دین خود را از قرآن می گیرند. این در واقع ترفند شماست که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنید. مسئولیت مطالعه کتبی که برایتان سنگین است. مسئولیت مطالعه کتبی که شما را از فضایی که در آن احساس امنیت می کنید بیرون می آورد و یقین های موهومتان را به باد شک ویران می کند.

 

البته اگر کسی بختیار باشد و مطالعه این کتب را با صبری جمیل در برنامه زندگی خود بگنجاند، به یقینی می رسد که از کوه ها استوار تر و از آب انعطاف پذیرتر و از دشت آرامتر خواهد بود. خوشا به حال چنین کسانی.


92/10/10::: 12:6 ص
نظر()