سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، بالاترین رستگاری است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :8
کل بازدید :13326
تعداد کل یاداشته ها : 14
103/2/6
4:31 ع

ما معمولا به گونه ای با مسائل عظیم از قبیل خدا و غیب و قیامت برخورد می کنیم که گویا تکلیف همهء این ها  را مشخص کرده ایم و هر کدام از این واژه ها در ذهن ما به درستی معنا یافته اند. حال آن که امر عظیم اصلا به درک ذهنی در نمی آید. آن مقدار تلاشی هم که حکما و فلاسفه می کنند تا این کلمات را تبیین کنند، برای نزدیک کردن ماست به آن نقطه که خود بتوانیم با تجربه مستقیم، به درک حقایق عالم بالا برسیم.

کلماتی مانند زمین، آسمان، روز، شب، پل صراط، صحرای محشر و مانند آن هر کدام با توجه به درک زمینی ما معنایی دارند حال آن که در دنیای پس از مرگ همه این معانی متحول می شوند.

خداوند کریم در قرآن مجید می فرماید: روزی که زمین به غیر زمین تبدیل شود. یا می گوید: سرزمین آخرت حیوان است (زنده است) یا می گوید: ای پیغمبر از تو در بارهء روح می پرسند. بگو روح از امر پرودگار من است و شما از علم جز بهرهء اندکی ندارید.

همهء اینها و نظایر اینها که در قرآن آمده است نشان می دهد که نمی توان همان معنایی را که برای کلمات قایل می شویم مستقیما و بدون هیچ توضیحی در مورد قیامت هم به کار بریم.

یکی از این کلمات خلود یا جاودانگی است. ما در زندگی زمینی، هر چیزی را که تا ابد یعنی تا زمان های بسیار دور در آینده وجود داشته باشد، جاودانه یا خالد می گوئیم. اما شخص حق دارد این سوال را مطرح کند که در عالم آخرت که لامکان و لازمان است خلود یا جاودانگی چگونه تحقق پیدا می کند؟ وقتی زمانی در کار نیست، ابد به چه معناست؟

اینجاست که باید از حکمای متالّه مثل ملا صدرا یا ملا هادی سبزواری کمک بگیریم که بحث سنگینی است و بدون مقدمه نمیتوان وارد آن شد.

اجمالا باید گفت که علم خودشناسی یا معرفت النفس به ما کمک می کند که به راز معانی کلمات در افق های بالاتر پی بریم.

ملاصدرا می گوید: هر کس، همان درکی است که از هستی دارد. مولوی هم می گوید: آدمی دیده است باقی چنگ و پوست / آنچه چشمش دیده است آن چیز اوست.

این بیت یکی از عمیق ترین ابیات مثنوی است. آنچه چشمش دیده است آن چیز اوست. یعنی حقیقت وجود هر کس، معادل درکی است که از هستی دارد. وقتی که این درک متحول شد و توانست از منظر تازه ای به عالم خلقت بنگرد، در حقیقت او انسان دیگری شده است. این همان است که در داستان فیل و خانه تاریک می گوید: از نظرگاه است ای مغز وجود / اختلاف مومن و گبر و یهود. وقتی که منظر متفاوت شد، شخص متفاوت شده است.

و باز بر اساس آموزه های حکمت متعالیه، بهشت و جهنم هر کس از باطن جان او می جوشد و در بیرون تجلی می کند. حال اگر درک و وجد ما از جهان خلقت، ادراکی نادرست (غیر منطبق با واقع) باشد، این نادرستی، پس از مرگ به صورت جهنم خود را نشان می دهد و اگر ادراک شخص (منظور از ادراک تجربه های معنوی است نه دانش ذهنی) ادراکی مطابق واقع و حقیقت جهان باشد، این ادراک پس از مرگ خود را به صورت بهشت تجلی خواهد کرد.

پس معنای خلود در جهنم، در قاموس عالم بالا آن است که شخص، همه راه های تغییر پذیری و تحول را به روی خود بسته باشد و چنان در حصار دیدگاهی خاص خود را اسیر کرده باشد که حتی حضور در آتش نیز نتواند او را بیدار کند و از تعصب بر خویشتن خود منصرف کند. برای چنین شخصی از آنجا که تغییری رخ نمی دهد و به ادراک تازه ای نمی رسد، آن درک جهنمی، برای او مستقر خواهد بود و برای او به صورت خلود در نار تجلی خواهد کرد. حال آن که زمان فیزیکی در کار نیست.

اما اگر شخص اندک رمقی از حق پذیری داشته باشد و همهء گوش های خود را کر نکرده باشد، یا در دنیا متحول خواهد شد و به سرّ هستی پی خواهد برد یا در آخرت پس از آن که با آتش مواجه شد در مقابل عظمت هستی تواضع خواهد کرد و ادراک او از عالم خلقت متحول خواهد شد. این تغییر ادراک مساوی است با تغییر جایگاه شخص در جهنم یا بهشت.

به این ترتیب اگر شخص راه تغییر را بر خود مسدود نکرده باشد پله پله از جهنم بالا می آید تا آن که از آن خارج شود و به بهشت وارد شود. در بهشت نیز بسته به ظرفیت وجودیش پله پله بالا می رود تا ان که اگر اهل باشد، به مقام فوق بهشت برسد.

برادر عزیز من! اگر مطالب بالا بی مقدمه ذکر شد و سنگین بود یا در صحت آن ها شک دارید، به شما حق می دهم. اما یک نکته را از شما توقع دارم و آن این که مسائل خدا و غیب و قیامت و بهشت و جهنم و پل صراط را ساده نگیرید. گمان نکنید با همین سخنان ساده ای که روی منابر گفته می شود حق این مطالب ادا شده است. بپذیریم که «ما قدر الله حق قدره» انسان قدر خدا را نشناخته است. نه فقط قدر خدا بلکه قدر پیامبران او و مواعظ ایشان را.

با خود بگوئیم این درک من از بهشت و جهنم، با دانش و ظرفیت وجودی فعلی من است اما در صدد هستم که رشد کنم و آن را ارتقا بخشم.

به تعبیر استاد ما، آنچه در باره خدا می گوئیم، تا اطلاع ثانوی معتبر است.

و به این ترتیب ما باید دائما در پی بالا بردن درک خود از مفاهیم دینی باشیم و در دام ساده اندیشی گرفتار نشویم.

 


92/10/9::: 5:55 ع
نظر()